«ایّها النّاس اعلموا انّی فاطمة و ابیمحمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ... لا اقول ما اقول غلطاً و لا افعل شططاً؛ ای مردم! بدانید: من فاطمهام و پدرم محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم است... گفتار و رفتارم جز حق نیست.»1
سخن گفتن درباره شخصیت والایی که مدال «سیّدة نساء العالمین» را از دست آخرین پیامبر الهی گرفته است، کاری بس دشوار مینماید.
شناخت زوایای شخصیت ملکوتی آن حضرت، از دو جهت مشکل است:
انسانهای الهی، مانند خورشید درخشندگی دارند؛ از این رو، همان گونه که به خورشید نمیتوان خیره شد، به خورشید وجود آنان نیز نمیتوان نگریست. به ناچار از آثار وجودی آنان میتوان به ابعادی از شخصیتشان پیبرد.
طایر و هم فرو ماند و شهباز خیال*عقل حیران ز کمال وی و اندیشه ملول2
تلاش پیگیر و همهجانبه حکّام جور و بنیامیّه، برای پوشاندن و مجهول نگاه داشتن جایگاه رفیع اهلبیت علیهمالسلام ، یکی دیگر از عواملی است که ما را از شناخت صحیح و بایسته آن حضرت باز داشته است.
البته به رغم همه این تلاشها، آن انوار الهی درخشندگی و تشعشع لازم را در افق معنوی داشته و دارند؛ چرا که:
«یریدون لیطفوا نور اللّه باَفواهم واللّه متمّ نوره و لو کره الکافرون»3
ابن اثیر ـ از محققان و نویسندگان بنام اهلسنّت ـ از اوزاعی نقل میکند:
از «واثلة بن الاسقع» شنیدم که وقتی سر امام حسین علیهالسلام را به شام آوردند، فردی شامی به آن حضرت و پدرش اهانت کرد. «واثله» از جا برخاست و گفت: سوگند به خدا! همواره علی، حسن، حسین و فاطمه را دوست میدارم بعد از آنکه از پیامبر خدا، در روزی که در خانه «امّسلمه» ملاقاتش کردم، این جریان را مشاهده کردم که حسن آمد و پیامبر او را بر ران راست خود نشاند و حسین آمد، حضرت وی را بر ران چپ خود قرارداد و هردو را بوسید؛ سپس فاطمه آمد، پیامبر او را در مقابل خود نشانید، آنگاه علی را دعوت کرد و این آیه را خواند: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً»4
ابن اثیر میگوید:
«اوزاعی» در باب فضائل، غیر از این حدیث، حدیث دیگری روایت نکرده و همچنین «زهری» نیز جز یک حدیث در باب فضائل، چیز دیگری نیاورده است.
آنگاه ابن اثیر میگوید:
«کانا یخافان بنیامیّة؛ اوزاعی و زهری از بنی امیّه میترسیدند!»5
آری فضای رعب انگیزی که بنیامیّه ایجاد کرده بود، باعث شد راویان و دانشمندان اسلامی نتوانند فضائل اهل بیت علیهمالسلام را انتشار دهند و جایگاه رفیع آنان را بازگو نمایند. این عامل باعث گردید که بسیاری از فضایل اهلبیت علیهمالسلام و امّالفضایل، فاطمه زهرا علیهاالسلام بر ما پوشیده بماند. لیکن از باب «ما لایدرک کلّه لاتترک کلّه» به شمّهای از آنچه که برخی از مفسّران اهل سنّت در فضایل حضرت فاطمه علیهاالسلام بدان اشاره کردهاند، میپردازیم.
در این مورد به سخنان سه مفسّر بزرگ؛ یعنی زمخشری در تفسیرکشّاف و فخر رازی در تفسیر کبیر و طبری در تفسیر جامع البیان فی تأویل القرآن بسنده میکنیم.
مطالبی را که این مفسّران با استفاده از آیات قرآنی درباره فاطمه زهرا علیهاالسلام و اهلبیت علیهمالسلام متذکّر شدهاند، میتوان در قالب چند عنوان نقل کرد:
عموم مفسّران در ذیل آیه «مباهله» مطالبی نقل کردهاند که محوریّت فاطمه زهرا علیهاالسلام را نشان میدهد. آیه چنین است: «فمن حاجّک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه علی الکاذبین»6
مسلّم است که مراد از «ابناء»، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و از «نساء»،7 فقط فاطمه زهرا علیهاالسلام و از «انفس»، حضرت علی علیهالسلام است. طبری، رازی و زمخشری، هرسه در تفاسیر خود نقل کردهاند: وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دلایل خود را در مورد قصّه عیسی علیهالسلام بیان داشت و نصارای نجران نپذیرفتند و بر عقیده نادرست خود درباره عیسی علیهالسلام اصرار ورزیدند؛ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «انّ اللّه امرنی ان لم تقبلوا الحجّة ان اباهلکم8؛ خداوند به من دستور داده که اگر حجّت و دلیل را نپذیرفتید، با شما مباهله9 کنم.»
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در موعد مقرّر با عبایی مشکی از خانه بیرون آمدند؛ در حالی که حسین علیهالسلام را در بغل داشتند و دست حسن علیهالسلام را گرفته بودند. حضرت فاطمه علیهاالسلام در پشت سر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و حضرت علی علیهالسلام نیز پشت سر فاطمه علیهاالسلام بودند. پیامبر به اهلبیت علیهمالسلام فرمود: هرگاه که من دعا کردم، شما آمین بگویید. در این حال، اسقف نجران خطاب به مسیحیان چنین گفت:
«من چهرههایی را میبینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جایش بکند، چنین خواهد شد، پس مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و بر روی زمین تا روز قیامت نصرانی باقی نخواهد ماند.»
نصارای نجران از مباهله دست برداشتند و با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد مذاکرات صلح شدند و شرایط حکومت اسلامی را پذیرفتند.
زمخشری در کشّاف از امالمؤمنین عایشه و رازی در تفسیر کبیر نقل کردهاند:
هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای مباهله خارج شد، عبایی سیاه بر دوش داشت، حسن آمد، حضرت او را زیر عبا قرار داد، آنگاه حسین آمد و حضرت عبا را بر روی او نیز پوشاند. سپس فاطمه و در آخر علی علیهالسلام آمد. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ وقتی که همه آنان جمع شدند ـ فرمود: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت...»10.
از مضمون مطالب فوق، استفاده میشود که: محور اهلبیت علیهمالسلام فاطمه زهرا علیهاالسلام میباشد؛ فاطمه و پدرش، فاطمه و فرزندانش و فاطمه و همسرش.
زمخشری میگوید:
اینکه «ابناء» و «نساء» را بر «انفس» مقدّم داشت، برای این است که مکانت و منزلت آنان را روشن سازد و این، قویترین دلیل بر فضل اصحاب کسا علیهمالسلام است.
طبری میگوید:
وقتی آیه «مباهله» نازل شد، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به دنبال حضرت علی، فاطمه، حسن و حسین فرستاد تا به نزد حضرت آیند.
در ذیل آیه «مودّت»11 نیز مفسّران اهلسنّت به خوبی، مکانت و منزلت فاطمه علیهاالسلام و اهلبیت علیهمالسلام را بیان کردهاند.
زمخشری در ذیل آیه «قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فیالقربی»، این روایت را نقل کرده است:
بعد از نزول این آیه، گفته شد: ای رسول خدا! چه کسانی قربای تو هستند که ما موظّف به محبّت و مودّت آنان شدهایم؟
حضرت فرمود: «علیّ و فاطمة و ابناهما.»12
فخر رازی در معرّفی مصداق این آیه و اهلبیت علیهمالسلام چنین گفته است:
«آل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم کسانیاند که امر آنان به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگشت میکند و هرکس که مآل کارش به پیامبر شدیدتر و کاملتر باشد، «آل» محسوب میشود. شکّی نیست که فاطمه، علی، حسن و حسین شدیدترین تعلّق و وابستگی را نسبت به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشتهاند، پس آنان آل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند.»13
فخر رازی برای اثبات وجوب محبّت نسبت به حضرت فاطمه، علی، حسن و حسین علیهمالسلام چنین ادامه میدهد:
وقتی این چهارنفر؛ یعنی: فاطمه، علی، حسن و حسین علیهمالسلام مصداق اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هستند، لازم میآید که از عظمت ویژهای برخوردار باشند. و بر این جایگاه رفیع و ویژه چند مطلب دلالت دارد:
1. همین آیه مودّت «...الاّ المودّة فیالقربی».
2. شکّی نیست که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم حضرت فاطمه علیهاالسلام را دوست میداشت و فرمود: «فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما یؤذیها».
3. نقل متواتر، دلالت میکند که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، علی و حسن و حسین علیهمالسلام را دوست میداشت، وقتی این مطلب ثابت شد بر امّت اسلامی واجب است مانند پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم این شخصیتهای معنوی را دوست بدارند؛ زیرا قرآن میفرماید: «واتّبعوه لعلّکم تهتدون».14
در آیه دیگر آمده است: «فلیحذر الذین یخالفون عن امره»15 و در آیه دیگر: «قل ان کنتم تحبّوناللّه فاتّبعونی یحببکم اللّه»16؛ در آیهای نیز «لقد کان لکم فی رسول اللّه اسوة حسنة»17.
فخر رازی در ادامه میگوید:
دعا برای آل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم منصب بزرگی است و از این رو در پایان تشهّدِ نماز، برای آل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دعا قرار داده شده است: «اللّهمّ صلّ علی محمّد و علی آل محمّد وارحم محمّداً و آل محمّد.» و این تعظیم و بزرگداشت در حقّ هیچ کس غیر از آل پیامبر یافت نمیشود. همه اینها دلالت میکند که «محبت آل محمّد» واجب است.18
زمخشری در تفسیر خود، پس از آنکه اثبات میکند مراد از «قربی» و «آل»، حضرت فاطمه علیهاالسلام و همسر و فرزندانش هستند، ادامه میدهد که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیداً، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مغفوراً له، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد مات تائباً، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمناً مستکمل الایمان، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد بشّره ملک الموت بالجنّة، ثمّ منکر و نکیر، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد یزف الی الجنّة کما تزف العروس الی بیت زوجها، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد فتح له فی قبره بابان الی الجنّة، اَلا و من مات علی حبّ آل محمّد جعل اللّه قبره مزار ملائکة الرّحمة، اَلا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحة الجنّة».19
از سخنان فخر رازی چنین بر میآید که فاطمه زهرا علیهاالسلام محور آل البیت علیهمالسلام است. وی میگوید:
«... و علیٌّ منهم لانّه کان من اهل بیته بسبب معاشرته بنت النّبی علیهالسلام و ملازمته للنّبی20؛ حضرت علی علیهالسلام به سبب زندگی و معاشرتش با دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و همراه بودنش با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از جمله اهل بیت است.»
علاوه بر روایات زیادی که از طرق اهلسنّت و شیعه دلالت بر طهارت و پاکی فاطمه زهرا علیهاالسلام دارد، آیه «تطهیر»21 محکمترین دلیل بر این معنا است.
در مورد آیه تطهیر سه نظر وجود دارد:
1. مراد، همسران پیامبر و فاطمه، علی، حسن و حسین علیهمالسلام هستند.
این نظر را فخر رازی در تفسیر خود ابراز کرده است.
«ثم انّ اللّه ترک خطاب المؤنّثات و خاطب بخطاب المذکّرین بقوله: «لیذهب عنکم الرّجس» لیدخل فیه نساء اهل بیته و رجالهم... و الاولی ان یقال هم اولاده و ازواجه والحسن و الحسین منهم و علیٌّ منهم».22
البته این نظر را به چند دلیل نمیتوان پذیرفت؛ زیرا:
اوّلاً: اگر همسران حضرت هم از جمله اهلبیت بودند، غلبه با زنان بود و تعبیر خطاب به کلمات و ضمائر، مذکّر وجهی نداشت.
ثانیاً: روایات متظافره دلالت بر اختصاص آیه تطهیر به حضرت فاطمه علیهاالسلام و همسر و فرزندانش دارد. حتّی یک روایت منسوب به پیامبر که دلالت بر شمول آیه نسبت به همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم داشته باشد، هم وجود ندارد.
2. نظر عَکْرمه، مبنی بر اختصاص آیه به همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم .
طبری در تفسیرش نقل کرده است:
«کان عکرمه ینادی فیالسّوق: «انّما یریداللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً» قال: نزلت فی نساء النّبیّ خاصّة».23
این نظر هم قابل قبول نیست؛ زیرا:
اوّلاً: عکرمه، مورد اعتماد فریقین نیست و آنچه گفته، برداشتِ شخصی اوست؛ نه روایت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم .
ثانیاً: بر فرض اینکه روایت هم باشد، توان معارضه با روایات متظافرهای را که از طرق شیعه و سنّی نقل شده، ندارد. در این خصوص روایاتی که از طریق اهل سنّت نقل شده، از روایاتی که از طریق شیعه نقل شده، بیشتر است.24
3. اختصاص آیه تطهیر به آل عبا
جمهور مفسّران سنّی و شیعه و علمای فریقین عقیده دارند که آیه تطهیر اختصاص به آل عبا دارد. واژه «آل عبا»، یا «کساء» نیز از روایات گرفته شده است و مراد از آن، فاطمه زهرا، پدرش، همسرش و دو فرزندش حسن و حسین علیهمالسلام هستند.
طبری شانزده حدیث در ذیل آیه، ذکر میکند که دلالت بر همین معنا دارند. در برخی از آنها تصریح شده که همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از جمله آنان نیستند.
آری مستفاد از همه این روایات، این است که محور اهلبیت علیهمالسلام و مظهر پاکی و عصمت از گناه، فاطمه، همسر و اولاد آن بزرگوار هستند و به همین خاطر است که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در جریان مباهله، فقط این پنج نفر را برای مباهله به همراه خود میبرد و احدی از اصحاب یا همسران خود را در این میدانِ امتحان ـ که فقط پاکی و صداقت کارساز است ـ همراه نمیکند.
اینک برای تیمّن و تبرّک، دو روایت از روایاتی را که طبری در تفسیر خود نقل کرده ذکر میکنیم:
1. «... عن ابی سعید الخدری، قال: قال رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نزلت هذه الآیة فی خمسة فیّ و فی علیّ رضی اللّه عنه و حسن رضی اللّه عنه و حسین رضیاللّه عنه، و فاطمة رضی اللّه عنها، انّمایرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیراً...»25
2. «... عن امّسلمه، قالت: لما نزلت هذه الآیة: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً» دعا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم علیّاً و فاطمة و حسناً و حسیناً، فجلل علیهم کساءً اخیبریّاً فقال: اللّهمّ هؤلاء اهلبیتی، اللّهمّ اذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیراً. قالت امّسلمه: الستُ منهم؟ قال: انت الی خیر...»26
البته زمخشری مثل این روایت را از عایشه نیز نقل کرده است:
«مِنْ عائشة رضیاللّه عنها: انّ رسول اللّه صلّیاللّه علیه و سلّم خرج و علیه مرط مرجل من شعر اسود، فجاءالحسن فادخله، ثمّ جاءالحسین فادخله، ثمّ فاطمة، ثم علیّ، ثمّ قال: «انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت»».27
زمخشری در سوره «دَهر» در ذیل آیه «و جزاهم بما صبروا جنّة و حریراً»میگوید: «بصبرهم علی الایثار» و سپس داستان روزهگرفتن فاطمه و علی و فضّه را به تفصیل نقل میکند و متذکّر میشود که پس از سه روز، جبرئیل سوره «هل اتی» را آورد و گفت: «خذها یا محمّد هنأک اللّه فیاهل بیتک فاقرأه السورة».
آلوسی در تفسیر روح المعانی میگوید: از لطایفی که دلالت میکند بر اینکه این سوره در مورد فاطمه و همسر و اولادش نازل شده، این است که خدای سبحان در این سوره، نامی از حورالعین نبرده و به «ولدانٌ مخلّدین» تصریح کرده است و این، به خاطر رعایت حُرمت بتول و نور چشم رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم فاطمه زهرا علیهاالسلام است.28
فخر رازی در سبب نزول سوره «کوثر» چنین نقل کرده است:
«ابن عبّاس، مقاتل، کلبی و عامّه اهل تفسیر گفتهاند که عاص بن وائل همواره میگفت: انّ محمّداً ابتر، لا ابن له یقوم مقامه بعده، فاذا مات انقطع ذکره و استرحتم منه».29
سدی میگوید: خداوند (در این سوره) بیان کرده است که دشمنان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ابتر و بیدنبالهاند. ما که میبینیم نسل این کفّار منقطع شده است؛ ولی نسل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم هر روز، رو به ازدیاد و رشد است و این چنین خواهد بود تا روز قیامت.30
فخر رازی در ضمن نقل اقوال، قول سوم را چنین بیان کرده است:
«کوثر، اولاد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است؛ چون این سوره به عنوان ردّ بر گفتار کسانی نازل شده که میگفتند: پیامبر فرزند ندارد.»
سپس رازی چنین توضیح میدهد:
پس معنای سوره این است که خداوند به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نسلی عطا میکند که در طول زمان باقی خواهند بود. بنگرید که چقدر از اهلبیت را کشتهاند؛ ولی جهان پر است از آنان و از بنیامیّه احدی که قابل ذکر باشد باقی نمانده است. آنگاه بنگر که در بین اهلبیت چقدر از بزرگان علما وجود داشتهاند، مثل: باقر، صادق، کاظم، رضا علیهمالسلام و نفسالزّکیّهو امثال آنان.31
پر واضح است افرادی را که رازی نام برده و همچنین سایر اولادی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در سراسر جهان و در کشورهای مختلف پراکندهاند و به عنوان «سادات» شناخته میشوند، نسب آنان به کوثر وجود فاطمه زهرا علیهاالسلام منتهی میشود.
در مورد فاطمه زهرا علیهاالسلام و اهلبیت پیامبر علیهمالسلام چه میتوان گفت؛ جز آنچه آلوسی، این مفسّر شهیرِ اهل سنّت، در تفسیر خود گفته است:
چه میتوان گفت جز آنکه: علی، مولای مؤمنان و وصیّ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. و فاطمه، پاره تن احمد و جزء محمّدی است. و حسن و حسین، روح و ریحان و سیّد جوانان اهلبهشتند.
و در پایان میگوید:
«ولیس هذا من الرّفض بل ما سواه عندی هوالغیّ32؛ و اینکه میگویم، علامت رافضی بودن نیست؛ بلکه غیر این گفتن، غیّ و گمراهی است.»
وآخر دعوانا ان الحمد للّه ربّ العالمین
1. قسمتی از سخنان حضرت در خطبهای که در حضور مهاجرین و انصار در مسجد پیامبر اسلام(ص) ایراد شد.
2. شعر از دیوان حقیقی کردستانی.
3. صف / 8.
4. احزاب / 33.
5. اسدالغابه، ج 2، ص 20،ذیلترجمهامامحسین(ع).
6. آل عمران / 61.
7. به نظر میرسد هرجا که لفظ «نساء» در قرآن به پیامبر اسلام(ص) منسوب شده، مراد فاطمه زهرا(س) و سایر زنان منسوب به پیامبر(ص) است؛ چرا که از همسران حضرت تعبیر به «ازواج» شده است. در آیه 28، 50 و 59 سوره احزاب چنین آمده است: (یا ایها النبی قل لازواجک ان کنتن تردن الحیوةالدنیا و زینتها فتعالین امتعکن و اسرحکن سراحاً جمیلاً ـ و ان کنتن تردن اللّه و رسوله والدارالاخرة فان اللّه اعدّ للمحسنات منکن اجراً عظیماً... یا ایها النبی انا احللنا لک ازواجک التی اتیت اجورهن... و در سورهّ تحریم، آیه 1: یا ایها النبی لم تحرم ما احل اللّه لک تبتغی مرضاة ازواجک. و در سوره احزاب آیه: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم و ازواجه امّهاتهم. و در آیه 53... و ماکان لکم ان تؤذوا رسول اللّه و لا ان تنکحوا ازواجه من بعده ابداً... و در سوره تحریم، آیه 3: و اذا اسرّ النبی الی بعض ازواجه حدیثاً...) در غیر از آیه مباهله، در مواردی که لفظ «نساء» آمده و منسوب به پیامبر(ص) است، مراد اعم از همسران و دختران پیامبر(ص) هستند.
8. تفسیر رازی، ج 8، ص 85، ذیل آیه مباهله.
9. مباهله از ریشه «بهلة» و به معنای لعن و نفرین کردن است (ر.ک: تفسیر کشّاف، ذیل آیه).
10. این مطالب را زمخشری در کشّاف، ج 1، ص 367، رازی در تفسیر کبیر، ج 8، ص 85 و طبری در جامعالبیان،ج3،ص297ـ299ذیلآیهمباهله آوردهاند.
11. شوری / 23.
12. تفسیر کشّاف، ج 4، ص 219 و 220، ذیل آیه.
13. تفسیر کبیر، ج 27، ص 166، ذیل آیه مودّت.
14. اعراف / 158.
15. نور / 63.
16. آل عمران / 31.
17. احزاب / 21.
18. تفسیر کبیر، ج 27، ص 166.
19. تفسیر کشّاف، ج 4، ص 220 و 221.
20. تفسیر کبیر، ج 25، ص 209، ذیل آیه تطهیر.
21. احزاب / 33.
22 و 23. تفسیر طبری، ج 10، ص 298.
24. ر.ک: تفسیر المیزان، ج 16، ص 311.
25 و 26. تفسیرطبری، ج 10، ص 296 و 297.
27. تفسیر کشّاف، ج 12، ص 365، ذیل آیه مباهله.
28. روح المعانی، ج 29، ص 158.
29 و 30. تفسیر کبیر، ج 32، ص 132 و 133.
31. «... فانظر کم قتل من اهل البیت، ثم العالم ممتلی منهم... ثم انظر کم کان فیهم من الاکابر من العلماء کالباقر والصادق والکاظم والرضا(ع) و النفس الزّکیة، و امثالهم» ر.ک: همان، ص 124.
32. همان.